درخواست قصاص برای داماد قاتل
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۸۱۱۱
مرد جوان که به خاطر سرزنشهای همسرش در جریان یک درگیری خانوادگی او را به قتل رسانده در حالی محاکمه شد که پدر و مادر مقتول خواهان قصاص دامادشان شدند.
به گزارش ایران، شهریور سال 1400 خبر قتل زنی جوان به پلیس اعلام شد. از آنجا که تحقیقات نشان میداد وی قربانی یک درگیری خانوادگی شده، همسر وی تحت بازجویی قرار گرفت و بلافاصله به قتل اعتراف کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ناصر 27 ساله در تشریح ماجرا گفت: 3 سال پیش با شیرین ازدواج کردم و یک دختر 2 ساله هم داریم. من وضعیت مالی خوبی نداشتم و به سختی توانستم خانهای 60متری در جنوب تهران اجاره کنم. خانواده همسرم وضع مالی خوبی داشتند و با اینکه قول داده بودند به ما کمک کنند اما هیچ کمکی نمیکردند و من و همسرم مدام اختلاف داشتیم.
تا اینکه روز حادثه دوباره دعوایمان شد. همسرم مدام به من سرکوفت میزد و من از شدت عصبانیت او را کتک زدم و وقتی به خودم آمدم دیدم که بیهوش شده است. به همین خاطر بسرعت او را به بیمارستان رساندم اما فوت کرد.
در ادامه تحقیقات، پلیس به سراغ پدر و مادر مقتول رفت و آنها در توضیح ماجرا اظهار کردند: ناصر وضعیت مالی مناسبی نداشت اما چون فکر میکردیم پسر خوبی است تلاش کردیم خودمان کمکشان کنیم. به همین خاطر پس از ازدواج برای آنها خانهای اجاره کردیم و مدام کمک مالی میکردیم تا اینکه آنها بچهدار شدند. از آنجا که میدیدیم ناصر کاری ندارد و ممکن است زندگیشان خراب شود به خاطر دختر و نوهمان تصمیم گرفتیم مبلغی را بهعنوان سرمایه به دامادمان بدهیم تا او کاری را شروع کند اما به خاطر مشکلی که برای خودمان پیش آمد ناچار شدیم پرداخت پول را چند ماه به تعویق بیندازیم؛ ناصر هم در جریان این مسأله بود اما او بعد از مدتی فکر میکرد که ما به قولمان عمل نکردهایم و با کتک زدن دخترمان شیرین تلاش میکرد به ما برای پرداخت پول فشار بیاورد و در نهایت هم دخترمان را بیرحمانه کشت. ما از خون دخترمان نمیگذریم و ناصر باید قصاص شود. از طرفی به علت صغیر بودن سن دختر قربانی، رئیس قوه قضائیه از طرف وی خواستار پرداخت دیه شد.
با تکمیل تحقیقات و گزارشهای پزشکی قانونی و پلیس برای ناصر به اتهام مباشرت در قتل عمد کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
تأکید اولیای دم بر قصاص متهم
در ابتدای جلسه دادگاه، پدر و مادر قربانی درخواست قصاص کردند و پدر شیرین به جایگاه رفت و گفت: من به هیچ عنوان نمیتوانم از خون دخترم بگذرم و حتی حاضرم سهم دیه نوه دو سالهام را نیز پرداخت کنم تا قاتل دخترم به سزای عملش برسد.
پس از آن ناصر به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من قصدم کشتن همسرم نبود. ما باهم اختلاف داشتیم اما نمیخواستم چنین اتفاقی بیفتد.
روز حادثه وقتی بحثمان شروع شد، او مدام به من سرکوفت میزد که اگر خانوادهاش نبودند ما از گرسنگی میمردیم. از حرف او خیلی عصبانی شدم اما برای آنکه اتفاقی نیفتد از خانه خارج شدم و یک ساعت بعد برگشتم. خواستم با شیرین حرف بزنم که دیدم نه با من حرف میزند و نه به من محل نمیگذارد.
همان موقع ظرف غذا را جلویم گذاشت و خواست به آشپزخانه برود که ظرفم را به سمتش پرت کردم و بعد هم با مشت و لگد او را زدم. همسرم مدام فریاد میزد و ناسزا میگفت اما آنقدر او را زدم تا اینکه جان باخت و حالا هم خیلی پشیمانم.
بعد از اظهارات متهم و وکیل او، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا حسن فیروزی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر خزانه جواهرات ملی ایران درخواست قصاص داماد قاتل آلودگی هوا حسن فیروزی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر خزانه جواهرات ملی ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۸۱۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آخرین حرفهای ناصر حجازی: به بنگلادش رفتم تا خانوادهام گرسنه نمانند
۱۳ سال قبل در چنین روزهایی بود که حال ناصر حجازی عزیز متاسفانه هر روز بدتر میشد و در روزهای پایانی اردیبهشت سال ۱۳۹۰ هم که دیگر به کما رفت و...
ناصرخان نوزدهم اردیبهشت سال ۹۰ در آخرین روزهایی که میتوانست صحبت کند پیش از ترک بیمارستان حرفهایی تلخ و تکاندهنده به خبرورزشی زد که چکیده آنها را با هم مرور میکنیم:
کار روزگار را ببین؛ یک زمانی من روزی دو ساعت شنا میکردم اما الان آرزو میکنم دو دقیقه بتوانم شنا کنم. ترجیح میدهم به خانه بروم چون اینجا مزاحم کادر درمان، بیمارستان و هواداران استقلال هستم. بعضی از این هواداران از شهرستان آمدهاند و مقابل بیمارستان جمع میشوند. من در زندگی هیچ وقت کینهای نبودم و هیچ پست و مقامی را برای خودم نخواستم. سال ۵۷ برای پیوستن به منچستر یونایتد عازم انگلیس شدم اما نتوانستم از ایران رضایتنامه خودم را بگیرم. جالب اینکه شخصی که به عنوان جانشین من به منچستر رفت ۷ سال در این تیم فیکس بازی کرد. خانواده من به جای اینکه به بنگلادش بیایند میتوانستند بازیهایم را در انگلیس تماشا کنند اما مجبور شدم به بنگلادش بروم. به کشوری که حتی همین الان هم کسی به آن کشور نمیرود چه برسد به اواسط دهه ۶۰. من به بنگلادش رفتم تا خانوادهام گرسنه نمانند. داریوش مصطفوی به من گفت سرمربی تیم ملی شدهای و برو لیست دعوتشدگان به این تیم را اعلام کن اما چند ساعت بعد رادیو تلویزیون شخص دیگری را به عنوان سرمربی تیم ملی معرفی کرد! گاهی اوقات به آینه نگاه میکنم و پیش خودم میگویم ناصر این واقعا تو هستی؟ tags # ناصر حجازی سایر اخبار (تصاویر) «گوسفند مارکوپولو»؛ گوسفند وحشی افغانستانی که آمریکاییها برای کشتنش ۴۰ هزار دلار خرج میکنند! (تصاویر) «موش دو پای بلوچستان»؛ کوچکترین کانگورو جهان که هرگز آب نمیخورد! (تصاویر) سگ افغان؛ لجبازترین، احمقترین و زیباترین سگ دنیا! (تصاویر) مارخور؛ «بز» پاکستانی معروف به «پیرمرد کوهستان» که تُفاش ارزش طلا دارد!